سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیهوک نو (بهشت گمشده کویر)


ساعت 2:35 صبح دوشنبه 88/3/4

انچه حاصل شد همه از فضل خدا بود و اخلاص خواهران و برادرانی که نه به دنبال نام بلکه با توسل بر حضرت زهرا (س) و به عشق رویاندن یک لبخند بر لبهای مردم این شهر با گمنامی هر چه تمام پا به میدان گذاشتند . وقت زندگی خود را زدند تا اینگونه باشد حاصل کارشان .انچه به اثبات رسید استعداد های نهفته در قلب این شهر است تا با یک حرکت خیر خواهانه از طرف دانشجویان این گونه به عرصه ظهور برسند . افرین بر جوانان شهرمان . تا انجا که ثابت شد شهر دیهوک  از نظر فرهنگی  دارای ظرفیت های چشمگیریست که در یک چنین میدانهایی اینگونه بارز میشود . از شاخصه های اصلی این نمایشگاه زنده شدن اداب و رسوم و شیوه معیشت گذشتگانمان بود که به طرق مختلف و از طریق وسایل معیشت ،  جاروبافی ، زنبیل بافی ، قالی بافی ، طناب بافی ، نخ ریسی ، هاون و دستاس به نمایش گذاشته شد . عکس های تهیه شده از ده قدیم به همه فهماند که به چه توانمندی هایی در شهر مردم پشت کرده اند . و اثار خواهران مرکز فنی و حرفه ای خود گویای استعدادهای کم نظیر است .  جاذبه های دیگر این نمایشگاه شامل زدن ماست وتهیه دوغ ، پخت نان و معرفی گونه های گیاهی منطقه بود و در اخر کار جشنواره غذاهای محلی و رقص محلی کار خود را کرد .  افرینتان باد   


¤ نویسنده: از نسل افتاب (دیهوک)

نوشته های دیگران ( )

ساعت 8:56 عصر سه شنبه 87/8/28

   در گذر گاه زمان                خیمه شب بازی دهر

               با همه تلخی و شیرینی خود میگذرد

   عشقها میمیرند                رنگها رنگ دگر میگیرند

   وفقط خاطره هاست           که چه شیرین و چه تلخ 

               دست ناخورده به جای می ماند


¤ نویسنده: از نسل افتاب (دیهوک)

نوشته های دیگران ( )

ساعت 10:11 صبح یکشنبه 87/2/22

 ما لحضه ها را می گذراندیم تابه خوشبختی برسیم غافل از انکه خوشبختی همان بود که گذشت.

¤ نویسنده: از نسل افتاب (دیهوک)

نوشته های دیگران ( )

ساعت 2:56 عصر شنبه 87/2/14

هر کس مرا حرفی بیاموزد مرا بنده خویش گردانیده ( امام علی ).

بر خود لازم دانستم روز معلم  و سالروز شهادت استاد بزرگ شهید مرتضی مطهری را به معلمان عزیزم تبریک و تسلیت عرض نمایم : دوران ابتدایی در مدرسه شهید فلاحی دیهوک  (اقایان : احمد اختیاری ،احمد رئوفی،غلامرضا اسیابان ،اقای ذبیحی و...) دوران راهنمایی در مدرسه شهید بهشتی ( اقایان: عرب، ذبیحی،سید ابوالقاسم احمدی ،محمد رضا بیکی ، موسی زنگویی ،حاج اقا کیو مرثی و...) دوران دبیرستان در دبرستان انتظام ( اقایان : حامدی ،علی و محمد رضا باقری ،محمد اکبری ،اقای بکائیان ، محمد علی و محمد حسن عربی ،اقای محمد شاهی ، علی اطلاقی ، و...).به راستی که بنده بی چون و چرای این عزیزان هستم . اگر وجود این عزیزان نبود ما نیز دنیایی نداشتیم .
درس معلم ار بود زمزمه محبتی                      جمعه به مکتب اورد طفل گریز پای را


¤ نویسنده: از نسل افتاب (دیهوک)

نوشته های دیگران ( )

ساعت 2:4 عصر شنبه 87/2/14

تقاری بشکند ماستش بریزد

جهان گردد به کام کاسه لیسان


¤ نویسنده: از نسل افتاب (دیهوک)

نوشته های دیگران ( )

ساعت 10:6 عصر چهارشنبه 87/2/11

ساده دل

دل ساده
برگرد و در ازای یک حبه کشک سیاه شور
گنجشک ها را
از دور و بر شلتوک ها کیش کن
که قند شهر
دروغی بیش نبوده است

 عقرب عاشق

دم به کله میکوبد و

شقیقه اش دو شقه میشود

بی آنکه بداند

حلقه آتش را خواب دیده است

عقرب عاشق.....


¤ نویسنده: از نسل افتاب (دیهوک)

نوشته های دیگران ( )

ساعت 3:8 عصر یکشنبه 87/2/8

کوچه پس کوچه ها و خیابان های دیهوک هر روز شاهد هنرنمایی تازه ای از سوی موتور سواران خود می باشد . از سرعت و تک چرخ گرفته تا برداشتن خفه کن اگزوز و مزاحمت و ...( زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست)این قشر همان افرادی هستند که ارمان های خود را در دبیرستان و درس وغیره نیافتندویک دل که نه صد دل عاشق و شیفته کفتر بازی و موتور سواری و....های دیگر شدند. اوارگی و بیکاری انها را به سوی اعتیادمی کشاندو خواهد کشاند تا جایی که باید دعا کنیم از تریاک و سیگار فکرشون بالاتر نره و به سوی اعتیاد مدرن ( شیشه و کریستال و...)که به تازگی در دیهوک باب شده کشیده نشوند. وخلاصه کار به جایی کشیده شده که می شنوی توی دیهوک فیلم مبتذل هم دارن می سازن .بگذریم ،نمی دونم تا حالا به جشن های عروسی که تو دیهوک برگذار میشه دقت کردید که جمعیت جوانی دور این اوازه خوان ها جمع می شوند . این افراد جوان چیزی جز نیروها و استعداد های با ارزش دیهوک نیستند . سرگرمی و پر کردن اوقات فراغتشان  حق مسلم و بی شک انهاست . در این اوضاع به هم ریخته و نابسامان و کمبود امکانات ،،،ورزش دیهوک تنها نقطه عطفی برای حل این معضل است . هر چند با نام ورزش ذهن ها تماما به سوی فوتبال و زمین های خاکی دیهوک کشیده می شه. اما حرف و نکته اصلی که به اون می خوام اشاره کنم اینه که چرا همون رو هم تعطیل کردیم و اجازه دادیم حسن حامدی کسی که دغدغه این جوانان را داشت این کوره دهات رو رها کنه بره مشهد . چرا بزاریم همون بازیکنان تیم فوتبال دیهوک به دلیل نبود سرگرمی برن دنبال اعتیاد . بعضی اوقات خوشحال می شوم که می بینم توی دبیرستان دخترانه یه توپ والیبال داره به هوا و زمین میره . این نشون میده توی دیهوک برای اوقات فراغت حتی برای بانوان هم میشه کار کرد و بهترین راه حل هم ورزش دیهوکه . نه تنها در زمینه فوتبال که جام رمضان ان را ثابت کرد بلکه در دیگر زمینه ها و حتی برای بانوان هم به خوبی موتوان گامی بر داشت حتی بدون امکانات که حق این جوانان است . تمامی کوتاهی ها به دوش تربیت بدنی نیست ما خود نیز تنها نظاره گر هستیم و منتظریم دیگران استارت کار را بزنند و ان هم مسئولین . کمترین انتظار در این راه و با توجه به نزدیکی فصل تابستان از  عزیزان تحصیل کرده  در رشته تربیت بدنی اقایان رضا رستمیان ، علی کریمی ،مهدی کریمی و سید مهدی عابدی داریم . حرف اخر اینکه از امکانات کم موجود بیایم استفاده کنیم که لا اقل کوتاهی از طرف من و شما نباشه . اگه تربیت بدنی ،شورا ،بخشداری و ... 10زمین ورزشی و سالن و غیره بزنند اما بدون استفاده باشه میشه چیزی شبیه کانون فرهنگی ورزشی بی خاصیت وسط شهر دیهوک که فقط چهره شهر رو به هم ریخته و باید همیشه باد بخوره . یا علی  


¤ نویسنده: از نسل افتاب (دیهوک)

نوشته های دیگران ( )

ساعت 11:44 عصر چهارشنبه 87/2/4

بقا

ده دقیقه سکوت به احترام دوستان و نیاکانم ،،غژ و غژ گهواره های کهنه و جرینگ جرینگ زنگوله ها ،،،دوست خوب من ،،،،وقتی مادری بمیرد قسمتی از فرزندانش را با خود زیر گل خواهد برد ،،،،ما باید مادرانمان را دوست بداریم ،،،وقتی اخم می کنند و بی دلیل وسایل خانه را به هم می ریزند ،،،،ما باید بدویم دستشان را بگیریم ،،،،تا مبادا که خدای نکرده تب کرده باشند ،،،،ماباید پدرانمان را دوست بداریم،،،،برایشان دمپایی مرغوب بخریم ،،،و وقتی دیدیم به نقطه ای خیره مانده اند برایشان یک استکان چای بریزیم ،،،پدران ‚ پدران ‚ پدرانمان را ما باید دوست بداریم

بهانه

بی تو نه بوی خاک نجاتم داد نه شمارش ستاره ها تسکینم ،چرا صدایم کردی چرا ؟سراسیمه و مشتاق سی سال بیهوده در انتظار تو ماندم

ونیامدی ، نشان به آن نشان که دو هزار سال از میلاد مسیح می گذشت و عصر عصر والیوم بود و فلسفه بود و ساندویچ دل وجگر

 


¤ نویسنده: از نسل افتاب (دیهوک)

نوشته های دیگران ( )

ساعت 11:16 عصر چهارشنبه 87/2/4

یاد ان مردان مرد و شیران بیشه حق و فانیان بحر عرفان ان کارگرزاده هایی که با توکلی بر خدای خویش استاد گشتند در قربانی کردن جانهای خویش یاد ان پاک بازان دشت های شلمچه و خاک طلائیه و فکه را گرامی می داریم و خاک پایشان توتیای چشمان نابینایمان .

درسته که در دیهوک یادواره شهدا به خاطر یکسری مسائل برگزار نشد ولی این دلیل گیر دادن به مسئولین و این و اون نمی شه .چه قدر خودمون توی دلامون توی زندگیمون توی مشکلاتمون توی خوشی و ناخوشی های روزگارمون از این شهدا یاد کردیم و مدد خواستیم . از انهایی که میگوییم زنده اندو مستجاب الدعوه .راستش را بخواهید شهدا یادواره های اونجوری که مجریش از تهران باشه و پول اونجوری خرج بشه رو نمی خوان. چون اون یادواره ها چیزی جز، شهدا رو یک روزه زنده کردن (البته زنده هستند منظور فرهنگ شهادتشونه)و یک شبه کشتن نیست .(چیزی شبیه تاسوا و عاشورا ویکشبه زنده کردن و یکشبه کشتن امام حسین). اصل یادواره اینه که ببینیم شهدای دیهوک از ما چی میخوان !!!

دوباره در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون - یاد شلمچه یاد فکه یاد مجنون.


¤ نویسنده: از نسل افتاب (دیهوک)

نوشته های دیگران ( )

ساعت 9:51 عصر چهارشنبه 87/2/4

می دانم اوضاع فرهنگی به هم ریخته و نابسامان دیهوک ذهن و فکر شما را هم مثل من به خود مشغول دارد. راهکارهایی در ذهن شماست اما از ابراز و بیان این افکار واهمه دارید که مبادا به ریشمان بخندند. اما می خواهم بگویم بیاییم لا اقل برای این افکارمان ارزش قائل شویم و اینگونه مانند اصحاب کهف به درون غار پناه نبریم ‍‍‍‍، شاید روزی که از این غار بیرون بیاییم دیگر جایی برای مطرح کردن این افکار نباشد.رفتن رسیدن است،اری برای قشری مثل من و شما ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است. اما توی این راه باید یه چیزی یادمون نره که با تخریب دیگران انها را پله صعود قرار ندهیم (عیب کسان منگر و احسان خویش دیده فرو بر به گریبان خویش)ما خودمون چه کار کردیم ؟ایا مسئولیتی که در دیهوک به گردن ماست رو تا جایی که تونستیم بهش عمل کردیم؟

اینقدر به مسئولین شهر دیهوک نتوبیم(چشمها را باید شست جور دیگر باید دید).این نابسامانی فرهنگی و...ریشه در کناره گیری افرادی مثل من و شماست ، اگر نه مسئولین در حد خودشون دارن زحمت می کشن .مگر نه این است که در جلسه بخشدار با دانشجویان شهر دیهوک همه گفتیم ریشه و پایه همه چیز دیهوک کار فرهنگی است ،پس چی شد چرا کنار کشیدیم (لابد سرمون مثل همیشه شلوغه و نمی رسیم ).شیوه کار مشخصه اولین کار شناسایی نقطه ضعف های فرهنگی است بعد یافتن راه حل. اما برای این شناسایی ها و یافتن راه حلها نیاز به همبستگی و همفکری داریم . یا علی رو بگیم و عشق رو اغاز کنیم .


¤ نویسنده: از نسل افتاب (دیهوک)

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
1
:: بازدید دیروز ::
0
:: کل بازدیدها ::
12943

:: درباره من ::

دیهوک نو (بهشت گمشده کویر)


:: لینک به وبلاگ ::

دیهوک نو (بهشت گمشده کویر)

::پیوندهای روزانه ::

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

محمد رضا باقری
محمد حسن حامدی
محمد اکبری
فرهاد ترابی
علیرضا باقری
نشریه کتیبه
احسان اختیاری و رضا رستمیان
دیهوک رهگذر
رضا رستمیان
مجتبی وکیلی
شهرداری دیهوک
اینترنت فدک دیهوک

:: لوگوی دوستان من::


:: خبرنامه وبلاگ ::